،یه قاتل واسه خودش ول می‌گرده

...اون وقت من اینجا نشستم منتظر

.تا این دست گندیده راه رو نشونم بده

 

!"روبی"

 

،تمام راهها برای نابود کردن این شیطان

بر می‌گرده به جایی که
.همه چیز شروع شده

.کلبـه

.پس بیا برگردیم همونجا و تمومش کنیم

.نمی‌تونید با من بیاید

.به حد کافی زندگیتون رو به خطر انداختم

اش"؟" -
لـم"؟" -

.همین الانشم به زندگیم سر و سامون دادم

.می‌تونی به نیروی شبه نظامی ملحق شی

کمپتون کجاست؟

.پیداش کردم -
...هیچ کاری نکن -

.تا من برسم اونجا

!پلیس ایالت

 

.با ما بیا -
کجا؟ -

.که بجنگیم

.بزن بریم

 

.تقدیــم می‌کنــد iMovie-DL تیــــم ترجمـــه‌ی
.:. WwW.iMovie-DL.Com .:.

.:. ترجمـــــه و زیـــرنـــویـس .:.
© Elka © فرشــــاد © Rain Angel © پری ســــا

 

می‌دونید، هنوز نمی دونم
،درمورد اینکه شما دارید به کابین میاید

.چه حسی دارم

...فکر کنم اگه شما بمیرید

بمیریم؟

.بیا بگیم زنده می‌مونیم

.خوش بین باش

.دقیقا

قرار نیست از خودمون
،خون و دل و روده به جا بذاریم

.می‌خوایم میشیگان رو سرزنده نگه داریم

،ما واسه این داریم باهات به کلبه میایم

.که الان اصولا یه خانواده‌ایم

.می‌دونم. مشکل همینجاست

،هر کی که برام عزیزه می‌میره

.اما شما دیگه بالغید

،"میریم دیدن "لم
،یه سری اسباب‌بازی بزرگ برمیداریم

.میریم به کلبه -
.خوبه -

.هر چی باشه بهتر از اینه

.نگران نباش، "آنی اوکلی"، اسلحه‌ت رو می‌گیری

 

.من شعله‌افکن می‌خوام

.جدی می‌گم

،خانواده‌م رو از دست دادم
.تسخیـر شدم

.شعله‌افکن عادلانه‌ست

.آره، خب. کاملا الان آتیشی هستی

.خب گوش کنید

،یه سری نصیحت دوستانه
...این بچه‌های ارتشی

.یکم عصبی هستن

.اوه، من اینجور آدمها رو می‌شناسم

سفیدپوست‌های عصبی
...که می‌زنن به جنگل

.تا برای آخر هفته نقش "رامبو" رو بازی کنن
(یکی از سربازان ویتنام)

.خیلی خب حالا، آروم

.نمی‌خوایم که یه "روبی ریج" دیگه رو دستمون داشته باشیم
(اشاره به یکی از جنایت‌های سال 1992)

،پس این رفتارت رو بکن تو کونت

.که قطعا تا الان اصلا متوجهش نبودم

.عجب

 

.کمک

 

.کمک

.یکی کمک کنه

 

.یکی کمک کنه

 

.یکی کمک کنه

.یا خـدا

 

.اون اینجاست

کی اینجاست؟
.اون -

.اون همه جا رو داغون کرده

...خیلی خب، تو توی شوکی

.باید جلوی خونریزی رو بگیریم

 

.خواهش می‌کنم

.فقط منو بکشین

.آروم رفیق
.قرار نیست کسی رو بکشیم

.حالت رو خوب می‌کنیم

...خیلی خب، اول اینکه

.ازش دور شید -
چی؟ -

اون یکی از اوناست، مگه نه؟

.یکی از اوناست

 

...خب

،شما دیگه کی هستید

و واسه چی اطراف کمپ من می‌چرخیدین؟

.اول اینکه معذرت می‌خوایم

...فکر کنم ما

.بد موقعی به شماها برخوردیم

.ما فقط دنبال "لم" می‌گردیم

.گفت می‌تونه کمکمون کنه

لم" رو می‌شناسی؟" -
.اوه، من "لم" رو می‌شناسم -

.آره، اون یکی از دوست‌های خوبمـه

،تازه توی رستوران دیدیمش
.اون ما رو به اینجا دعوت کرد

.قبلا تو رو دیدم

اهل کجایی؟

.من؟ اهل اینجاها نیستم

.لعنتی

اون کجاست؟

.لعنتی -
.پشت بوم -

!اون برگشته

منظورتون از "اون" کیـه؟

."لـم"

لم" خودمون؟"

.حدود یه ساعت پیش، برگشت به کمپ

اولش فکر کردم
،دوباره شروع کرده به مشروب خوردن

...اما بعدش شروع کرد

.به لت و پار کردن آدمها

.اوه، پسر

.چشماش سفید و عجیـبه

.شبیه هیولا شده

.اوه، البته که اینطوره

 

.اسلحه‌هاتون رو به سمت پشت بوم بگیرید

.باید از اینجا بزنیم به چاک -
.باشه -

،اگه من جاتون بودم
.این اطراف نمی‌چرخیـدم

تو چه کوفتی می‌دونی؟

.بذار روشنت کنم

،چیزی که اون بیرونه
،می‌دونه که تو زنده‌ای

.و می‌خواد که تو زنده نباشی

 

.دقیقا می‌دونم با چی طرفیـم

یه جاسوسی محموله‌ی هوایی ما رو
.ویروسی کـــرده

.لم" رو تبدیل به یه... مومیایی کرده"

.خب، این یکی جدیده

.آره، آره، ولی ما براش آماده بودیم

!آره، خب، باشه. عجب

.چقدر به زنده بودن مصممید

.اینجوری زنده می‌مونید

،اسلحه‌هامون رو برگردونید
.و از سر راهمون برید کنار

.پیدات می‌کنم

،اوه، چرا نمیای بیرون

مادر جنده‌ی گـه؟

.زود باش، خودم می‌کشمت

."احتمالا فکر خوبی نیست، "کل

 

.آره، همین فکر رو می‌کردم

 

.می‌دونم از کجا می‌شناسمت

،توی بازداشتگاه بودی

وقتی چند سال پیش
.اونجا گیر افتاده بودم

.اون پلیسـه

پس واقعا شما کدوم خرهایی هستین؟

 

از طرف دولتین؟

.شما آخرین کسانی بودین که "لم" رو دیدین

 

شما کی هستین؟

اومدین سر بزنید ببینید آزمایشتون
جواب داده؟

چیکار کردین باهاش؟
.بگو ببینم

باهاش چیکار کردین؟ -
.برگرد عقب -

.موقعیت شماره شش

 

اگه من جات بودم
.به اونجا نزدیک نمی‌شدم

.ازت راهنمایی نخواستم، قلچماق

 

دیدین؟

 

!"لنس"

!"لنس"

!نه، ای مادر جنده

 

.باید از اینجا بزنیم به چاک

 

.شما هیچ جا نمیرید

 

.لذت ببر

"شاید دوست قدیمیت، "لم
.اون پایین پیدات کنه

 

چی بود؟

.می‌دونی چی بود

دو تا دیگه هستن
.که باید پیداشون کنیم

.اسلحه‌هاتون رو پر کنید و برید

.حرکت کنید

.لعنتی

.آره

باید یه راهی پیدا کنیم
.تا اونها رو از اونجا بیاریم بیرون

 

.اونجا -
.زود باش -

.من دیدمشون. دیدمشون -
.بیا بریم -

.لعنتی -
.بریم -

 

.مراقب باش

.صبر کن، دارم یه چیزی رو امتحان می‌کنم

.هی

 

.کار می‌کنه

فکر می‌کنی راه خر.ج دیگه‌ای باشه؟

"نه، اما من باشم می‌گم "آره
.تا امید رو زنده نگه دارم

.بیا چک کنیم

 

،یه هفته پیش
،داشتم با همکارم همبرگر می‌خوردم

.اما الان، همه چی زیر و رو شده

برای منم خیلی طول کشید
...تا بتونم هضمش کنم

اما داری دنیا رو جوری که
.واقعا هست می‌بینی

.پس خوبه

.حس خوبی نداره

،اوه بیشتر آدما جوری زندگی می‌کنن

.که انگار کاملا در امانن

،آدمهایی مثل ما
.حقیقت رو می‌دونن

،زندگی سخت و خطرناکه

...و گاهی مجبوری سر یکی رو از تنش

.جدا کنی تا زنده بمونی

.فکر کنم

.فکر کنم درسته

.اما هی، این بدک نیست

،داری اوقات خوشی رو می‌گذرونی

.همونجوری که خوابش رو می‌دیدی

فکر کردی الان وقت مناسبیه
بخوای مخ منو بزنی؟

.وقت نامناسبی وجود نداره

.من روشهام قدیمیه -
.اوه، تو کلا قدیمی هستی -

 

.هی، متاسفم درموردت بد فکر می‌کردم

،اون زنی که باهاش بودم
...بهم گفت

فکر می‌کرده تو همونی هستی که
...اون موجودات رو

.به وجود میاری

این زن کیه؟

.اسمش "روبی" بود

 

.راستش اونم خیلی شبیه توئـه

تمام زندگیش رو صرف جنگیدن
...با اون موجودات عجیب کرده

 

.اما همین آخر جونش رو گرفت

 

...یه آدم عادیـه

...که گرفتار موضوع خیلی بزرگی شده

 

.یه چیزی که فراتر از کنترلشه

 

.همیشه شکر می‌کنم که باهام صادق بود

 

اون بهم گفت که اون بیرون
...خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر می‌کنیم

.از این موجودات هست

 

چی بود؟

 

.خطرناکه، حواستون به اطراف باشه

 

.لعنتی

.اتفاقی نمی‌افته

.برو، برو

 

..."سلام، "اش

.خوشحالم دوباره می‌بینمت

."ای کاش منم می‌تونستم همین رو بگم، "لم

."هیچ‌وقت نخواستی با من مشروب بخوری "اش

،گفتی من بدجور مست می‌کنم

.چون مشروب الکلی قوی دوست دارم

این مال قبل از زمانیه که
.فهمیدم این نژاد پرستانه‌ست

.مال خیلی وقت پیشه

.خب، شاید الان باهام بخوری

 

این دیگه چه کوفتیـه؟ -
،چیز مهمی نیست -

.فقط یه مقدار نفت سفیده

...هی "لم"، نکن، نکن -
!به سلامتی -

!یا خدا

 

!دارم میام بگیرمتون

 

کجا رفتید؟

 

چطوری انقدر راحت "شعله افکن" رو
انتخاب کردی؟

چی؟

"مدتی قبل گفتی که یه "شعله افکن
.می‌خوای

.همینطوری

رفیق انگار که می‌دونی دقیقا چه شخصیتی
.داری

انگار روح و روانت بدجوری داره می‌ریزه بهم؟

چی؟

.نه

...فقط

 

من کی هستم؟

 

کی هستی؟

...تو یه دوست خوبی

...یه نفر که -
.چی، نه -

...چیزی که دارم می‌پرسم اینه که

...مثلا، یه مرد تبر به دستم، یا

یه نفر که کمان پولادی استفاده می‌کنـه؟

.شایدم تفنگ الکتریکی بیشتر بهم میاد

.یا...نمی‌دونم

.یه زنجیر زنگ‌زده

...می‌دونی که تو رستوران از تفنگ استفاده کردم

.و یه جورایی احساس حقارت کردم

می‌دونی چیه؟

...خوشحالم که گیر افتادن تو جنگل

...و تعقیب شدن توسط یه عده روانیِ شبه نظامی

باعث شده که مهم‌ترین سوال‌های زندگی رو
.از خودت بپرسی

 

.آره، منم

 

.ساکت، ساکت

 

.کاشکی زنجیر زنگ‌زدم اینجا بود رفیق

.نه

.سعی کن

.لعنتی

..."اش"

 

!"اش"

 

.کنار نهر آب می‌بینمت

.نگاه کن جدا شدن -
!"آستین" -

.خوبه، خوبه -
."هی "آستین -

.هی، تنها چیزی که لازم داریم یه تفنگـه

 

!لعنتی

 

!"اش"

.هر چی بیشتر قایم بشی بیشتر عذابت میدم

!حالا هی برو قایم شو

 

!یه نفرو گرفتم

!لعنتی

 

.بجنب، بجنب -
.نه، لطفا -

.بجنب، بیا اینجا

!کمک، گرفتمت

 

.آره

 

!حرکت جالبی بود

 

!برو عقب بشین

 

.بعدا حامله‌ت می‌کنم

خواهرت حسودیش نشـه؟

 

...دولت هیچوقت نمی‌تونـه

"به یه سری پسر جنگلی اهل "میشیگان
.کلک بزنـه

!ما به دولت کار نمی‌کنیم کیری

.ما تو یه تیمـیم

!دروغ‌هات رو نگه دار واسه خودت خوشگلم

!هی کسخل روانی

 

.این هیچ ربطی به دولت نداره

!یه چیز شیطانی اون بیرونـه

اوه، در مورد شیطانی که اون بیرونـه همه
.چیز رو می‌دونم

!به دولت ربطی نداره

لنس"؟"

 

!منم

!خدای من

 

!لعنتی

 

این دیگه چه کوفتـیـه؟

 

!لعنتی

!"پابلو"

 

!پابلو" یه کاری کن"

!"پابلو"

 

!وقت نداریم

!پابلو"، برو"

 

!"پابلو"

 

!تحمل کن
!لعنتی

 

!لعنتی

!ایناهاش، رسیدیم

 

!یک

!دو

!سه

 

.هی، رانندگی خوبی بود

 

.اوه، ممنونم

خب، شاید من یه جورایی راننده وانتـم؟

.آره، شاید

.اوه

 

.سلام خوشگلـه

 

.خیلی خب

برنامه چیه؟

.ماسک گاز اون یارو رو برمی‌داری

...این دهاتی‌ها رو غافلگیر می‌کنیم

.و "اش" رو نجات میدیم

اون ماسک رو میگی؟

.آره، فقط همون یه دونـه‌ست

واقعا فکر می‌کنی لازم دارم؟

.واسه اینکه برنامه جواب بده، آره

.آخه باید لباست رو تغییر بدی

.ببین، خودم با پیرهنم خونِش رو تمیز می‌کنم

.آره، نه، نه، حلـه

 

.حلش می‌کنم

.هی

 

.طرف مُرده

.خیلی خب، فقط ماسک رو در بیار، بجنب

ببین، یه پروسه‌ست، خیلی خب؟

.یواش یواش درش میارم

خدایا، این چند وقت خیلی چیزای بدی رو
!پشت سر گذاشتم

 

!"لعنتی! "کلی

!خدایا
!همین الان بکُشش

 

!"پابلو"

!بکش کنار

 

!لعنتی! جون مادرت به من شلیک نکن

!تقصیر من نیست

 

پس تقصیر کیـه؟

 

!تقصیر این تفنگـه

!این تفنگ‌ها خیلی خطرناکن

 

!ها

!لعنتی

 

!"پابلو"

 

!الان دیگه می‌تونی اون ماسک رو در بیاری

 

.وای، وای، وای

هی، چیزی که می‌بینم رو می‌بینی؟

.روشنایی روز

 

.لعنتی -
!دهنش سرویس -

!یه لحظه صبر کن
."گاز "پروپان

!این کونی رو می‌فرستیم هوا

.نه نمیشه

 

...یه فکری دارم

.اما باید چیزایی که میگم رو دنبال کنی

از زنی که مسئوليتی قبول می‌کنـه خوشم
.میاد

 

!کمک

!کمک

فکری که می‌گفتی این بود؟

.بهم اعتماد کن

 

!لم"، دیگه تحمل ندارم"
!کمکم کن

!خواهش می‌کنم کمکم کن

 

!"اش"
!دارم میام سراغت

 

چی شده؟

بقیه کجا هستن؟

 

!دقیقا همینجا کونی

چی؟

 

...یه حرکت اشتباه کنید یه جوری می‌زنم

مغزتون رو می‌ترکونم که تیکه‌هاش
.بریزه روی ماشین

 

!رفقا

 

!بیاید پارتی رو شروع کنیم

 

!مغزم

 

."خبر خوب، "لم

!اصلا نمی‌فهمی که دیگه نیست

 

!دیزل

.لعنتی

 

!نه، نه، نه، نه

!حمله کنید

 

!جوووون

 

!نه

 

!الان اوضاع بدجوری به گایی میشـه

 

!ایمنی آخر از همه

 

.خب، جالب بود

.باید بیشتر دست‌هامون بهم دستبند بخوره

.عمرا اگه بدونی باهام چیکار کنی

...خوشگلم، به بهترین نحو ممکن

.نابودت می‌کنم

...اوه

..."می‌دونی، می‌خواستم از گاز "پروپان

...واسه ترکوندن درها استفاده کنم

اما خوشبختانـه اول درهای رسیدن به تو رو
.ترکوندم

واقعا؟

 

!"اش"

!"فیشر"

اون داخل زنده‌اید؟

.یه وقت دیگه -
.اوه -

 

!لعنتی

 

...به نظر میاد شماها رفتید

.سراغ چیزای خوب خوب

."آره، کون لق "شعله افکن

.این چیز خفنیـه

.ایول

.فکر کنم چیزی که خوراک خودمه رو پیدا کردم

 

."خدایا، "پابلو

!لعنتی

 

.اشتباه از من بود

آره، می‌دونی چیه؟

.فکر کنم یه تفنگ بهتر باشه

 

.بهت میاد

 

اون دستبندها رو نگه دار عزیزم، بعدا
.ازشون استفاده می‌کنیم

این حست یه لحظه هم فروکش نمیشه، مگه نه؟

عزیز دلم، اصلا نمی‌دونم چطوری این حسم رو
.فروکش کنم

!کمک، کمک

...یا خدا

!کمک! کمکمون کنید

!کمک

!کمک

!کمک، کمک

 

می‌بینی؟

.تو این جنگ همه تو یه تیم هستن

.هی، برو خودت رو آزاد کن

.جای تو بودم از اینجا خیلی دور می‌شدم

میریم به سمت کلبه یا نه؟

!آخه واسه ترکوندن بدجوری آماده‌ام

.آره منم

.حس می‌کنم که واسه هر چیزی آماده‌ام

.هی

 

...می‌خوام بدونید که

.هر کدومتون تو قلبم یه جای خاص دارید

.خیلی خوبه که زنده‌اید

.همینطوری بمونید

 

.آمین

.انگار یه نفر زیادی نفت سفید استنشاق کرده

 

.حالا بیاید بریم

.باید یه سری "ددایت" بکُشیم

 

این کلبه که میگی کجاست "اش"؟

 

اش"؟"

 

کجا رفت؟

اش"؟"

 

الو؟

 

هفـه"؟"

 

.:. ترجمـــــه و زیـــرنـــویـس .:.
© Elka © فرشــــاد © Rain Angel © پری ســــا

 

Farshad_elka@yahoo.com